به گزارش مشرق، دکتر مجتبی اشرافی مدرس دانشگاه، کارشناس رسانه و مسائل ایران، مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی کریمه در سرمقاله سرمقاله روزنامه سبحان، چهارشنبه ششم شهریورماه 1398 نوشت:
پارچه و لباس ایرانی فقط زیبا نیست، زیبایی یکی از ویژگی های لباس های ما ایرانیان است؛
دامن های پرچین و شکن لری، عبا و بالاپوش های مردانه ترکی، چادرهای سبز ضربدری و برقع های بوشهری، لباس های متین کردی با آن مچ پیچ های سفید، روسری های زرد گل و نی زنان خرم آباد و کویناک های سرخ ترکمن فقط و فقط زیبا نیستند، *لباس و پوشش یکی از مشخصه های فرهنگی سریع الانتقال ترین نشانه قومی – فرهنگی هر منطقه ای است*؛ که در همان نگاه اول، قومیت، حوزه زندگی، زبان، مذهب و اشتغال اصلی زندگی ایشان را در ذهن تداعی می کند.
بیشتر بخوانید
چرا عدهای مسئله حجاب اختیاری را مطرح میکنند؟
*لباس ها محل تلاقی فرهنگ و اخلاق و طبیعت هستند*. شاید فلسفه این گونه پوشش ها، حفاظت تن در مقابل عوارض آب و هوایی، خطرات و ضربه های احتمالی ناشی از فعالیت های روزمره باشد.
لباس های سنتی در قالب کاربردیشان، عمدتاً ساده و بی پیرایه هستند. در اقلیم های دشت گونه و بعضاً کوه پایه ای ایلیاتی های بومی فارس اعم از قشقایی، ممسنی و طایفه رستم و ...، زنان در انتخاب شکل و رنگ پارچه های جامه و پوشش خود اغلب به رنگ های شاد و ترکیب های زیبا روی می آورند.
مشخصه ی فیزیکی این لباس ها، پیراهن های بلند چاک دار با آستین های بلند، گشاد و یا تنگ، دامن های پرچین، پیشانی بندهایی به نام چارقد که دختران جوان آن را به مثابه تاجی بر روی سر خود و زنان قدیمی تر و میانسال تر به پیشانی خود می بندند می باشد. اغلب اینگونه لباس ها را با هنرهای سلیقه ای همچون رودوزی، پولک دوزی و سوزن دوزی مزین می کنند.
اما به *لباس و پوشش سنتی*، علاوه بر زیبایی می توان به جنبه شخصیتی و تناسب جنسی آن و البته لزوم حفظ حریم و رعایت حجاب و عفت به وسیله این لباس به مثابه *پرچم فرهنگ ملی*، قومیتی و دینی نیز توجه کرد.
در اغلب خرده فرهنگ های ایران، *پوشش و حجاب زن و مرد*، به عنوان یکی از اساسی ترین شئونات زندگی اجتماعی افراد قومیت ها و حتی نمادی منحصر و شناساننده ی فرهنگ آن قوم لحاظ شده است؛ علاوه بر این، *لزوم پوشیدگی زن* در برابر مرد بیگانه، یکی از مسائل مهم اسلامی است. در خود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است.
علیهذا در اصل مطلب از جنبه ی اسلامی نمیتوان تردید کرد، *حجاب و پوشش* زن در میان اقوام مختلف ایران، یکی از مظاهر لزوم حریم میان زنان و مردان اجنبی و حتی مردان نامحرم هم قبیله می باشد؛ همچنانکه در شریعت اسلام، عدم جواز خلوت میان اجنبی و اجنبیه، یکی دیگر از مظاهر آن است.
هر فرد از یک قومیت، یک بُعد شخصیتی دارد و یک بعد جنسیتی؛ قبیله و قومیت های ایران، هویت خود را بر مبنای هر دو بعد تعریف می کنند؛ برخی از قبایل و قومیت ها در ایران، تأیید و تأکیدشان بر جنسیت مرد به عنوان جنس برتر می باشد، از سویی دیگر، عرف جاری در میان اقوام مختلف ایرانی حکایت از آن دارد که زن بی حجاب با جنسیت خود وارد جامعه می شود؛ از طرف دیگر مردان هم برخی با *جنسیت* خود وارد جامعه می شوند و برخی با *شخصیت* خود.
در تقابل دو گروه از زنان و مردانی که با جنسیت خود در جامعه حضور یافته اند، این مردان هستند که بر زن غلبه پیدا می کنند. زیرا جنسیت مرد از جنسیت زن قویتر است و سودجوتر. پس زن برای اینکه بتواند در جامعه، هم پای مرد کار و تلاش نماید، همراه مرد بر سر مزرعه برود؛ گوسفندان را به چراگاه ببرد و ... بایستی با پوششی مناسب و البته متناسب با فرهنگ آن قوم در جامعه حاضر شده و به فعالیت اجتماعی، اقتصادی و ... بپردازد.
امروزه با بالا رفتن سطح تحصیلات زنان و دختران در میان اقوام و طوایف، و بالا رفتن میزان حضور زنان در سطح جامعه، تمایل آنها به پوشش های مدرن، همپای دیگر زنان سرزمین مادریشان ایران، دور از انتظار نیست.
اما شاید بتوان در بدو ورود به این دوره توسعه ای در سطح این طوایف، مسأله ای را مطرح کرد که الگویی برای سایر قومیت ها و اقوام باشد و آن اینکه طراحان لباس و مد، با الگوبرداری از شاخصه های اصلی هویتی و لباس محلی، البسه ای را طراحی کنند که علیرغم مدرن بودن و تنوع، مفاهیم و الگوهای سنتی پیشین را نیز رعایت کرده و همان شادی و طراوت طبیعی و جایگاه هویتی را نیز مطمح نظر قرار داده باشد.
و این موضوعی است که که باید توسط متولیان فرهنگی و صاحب منسبان امر پوشش و حجاب و البسه جدی گرفته شود.